یکی از ویژگی های شخصیتی ما آدم ها برون گرا و درون گرا بودن است، که برای اولین بار در سال 1910 توسط کارل یونگ مطرح شد. جایگاه ما در این زنجیره روی انتخاب شغل، موفقیت یا شکست و حتی نحوه نشان دادن ابراز علاقه به دیگران تاثیر دارد.
افراد درونگرا تمایل به تنهایی دارند و انرژی شان را در تنهایی به دست می آورند. در حالی که برونگراها در اثر فعالیت های اجتماعی به وجد می آیند و به دنبال محرک های بیرونی هستند.
افراد درونگرا شخصیت محافظه کار، غیر فعال، متفکر دارند و ترجیح شان این است که احساساتشان را در تنهایی بروز دهند.
برونگراها صفاتی مانند اجتماعی، رقابتی و ریسک پذیری دارند و از اینکه در مرکز توجه قرار بگیرند لذت می برند. این افراد در محیط های اجتماعی موفق هستند و در رقابت و تعامل با دیگران باتری شان شارژ می شود.آنها در فعالیت های گروهی، رویدادهای عمومی و جدا بودن انرژی می گیرند.
برونگرا عمل را به تفکر، ریسک پذیری را به محتاط بودن، و قاطعیت را به شک داشتن ترجیح می دهد. در کار تیمی موفق و سریع تصمیم می گیرد
درونگراها بیشتر از اینکه صحبت کنند به حرف های شما گوش می دهند. به حرفی که می خوان بزنند فکر می کنند. خودشان را با نوشتن بیشتر از حرف زدن نشان می دهند.
یکی از مهمترین تفاوت درونگرا ها و برون گراها در سطح تمایل آنها به فعالیت های اجتماعی و همچنین انرژی شان است.
درونگرایی چیست؟ و چه کسانی درونگرا هستند؟
یک درونگرا به عنوان کسی که انرژی اش در درون و تنهایی خودش به دست می آورد تعریف می کنند. بودن در جمع انرژی شان را تخلیه می کند. کسی که ممکن است از نظر دیگران خجالتی یا غیر اجتماعی به نظر برسد.
این افراد لذت را در مطالعه کردن، نوشتن و مدیتیشن تجربه می کنند. بیشتر از اینکه چیزی بگویند فکر می کنند، موقعیت را به دقت آنالیز می کنند، دوستان کمی دارند و واسه تنهایی ارزش زیادی قائل هستند.
دروگراها ترجیح می دهند مستقل کار کنند و تنهایی خلاقیت را بیشتر می کند. این دسته از افراد در برنامه ریزی و نظم و ترتیب خیلی بهتر از بقیه هستند.
به خاطر داشته باشیم که درونگرایی مترادف خجولی نیست. ترجیح محیطی ست که شلوغ و پر آشوب نباشد.
توصیه می کنم مقاله زیر را هم مطالعه کنید
درون گرایی چیست و این افراد چه شخصیتی دارند
نشانه های درونگرایی
- متفکر بودن
- دوستان کمی دارند ولی اغلب صمیمی هستند
- انرژی در تنهایی به دست می آورند
- از تنهایی لذت می برند
- احساسات شان را در جمع بروز نمی دهند.
- در گروههای برزگ و ناآشنا ساکت و محافظه کار هستند.
- بیشتر از اینکه افکارشان را به زبان بیاورند در سرشان است
- مشاهده گر های خوبی هستند.
برونگرایی چیست؟ و چه کسانی برونگرا هستند؟
تمایل دارند که انرژی شان را در گروهای بزرگ بدست بیاورند، به نظر پر حرف هستند و انرژی شان را در جمع به دست می اورند. سیستم پاداش در برونگراها قوی تر است.
نشانه های برونگرایی
- تمایل به جلب توجه دارند
- با افراد زیادی دوست هستند
- اجتماعی هستند
- رقابت را دوست دارند
- ترجیح به حرف زدن تا نوشتن و فکر کردن
برونگرا یا درونگرا، کدام بهتر است؟
شوربختانه جامعه ما برای برونگرایی طراحی شده و ما خودمان را به شکل برونگرا می بینیم یا حداقل دوست داریم وانمود کنیم که برون گرا هستم. تمایل به پنهان کاری درونگرایی نشانده عدم رضایت از درونگرایی و فرهنگ غالب جامعه نسبت به برونگرایی است.
هر دو ویژگی شخصیتی، دو بعد از خصوصیات خلق و خو، ما آدم ها را برای همدیگر جذاب می کند. هر دو دارای جنبه های مثبت و منفی هستند که می توانند مکمل یکدیگر باشند.
مثلا ممکن است کاری مانند تفکر برای یک برونگرا خسته کننده و رجز آور باشد، ولی این کار را یک درونگرا با عشق و علاقه انجام می دهد. یا مثلا شرکت در اجتماع های بزرگ برای برونگراها یک لذت و تفریح محسوب می شود در حالی که درونگراها از این کار فراری هستند. بنابراین ما شخصیت خوب یا بد نداریم بلکه متفاوت هستیم و این تفاوت هم برای ما و هم جامعه مان بهتر است.
میانه گرا:
یادمان باشد ما شخصیتی به نام برونگرا و درونگرای مطلق نداریم، بلکه شمال و جنوب شخصیت ما یک طیف است. اغلب افراد نه درونگرا هستند و نه برونگرا، بلکه میانه گرا هستند. یعنی یک جایی وسط این طیف قرار می گیرند.
این افراد بسته به موقعیتی که در آن قرار می گیرند تغییر می کنند. مثلا ممکن است در کنار افراد غریبه کاملا برونگرا و محافظه کار به نظر بیایند ولی در کنار دوستان نزدیک و خانواده کاملا برونگرا باشند.
این افراد می توانند از هر دو جنبه خلق و خو بنا به شرایط و موقعیت استفاده کنند.
طبق مطالعاتی که صورت گرفته، درونگرایی و برنگرایی 40 تا 50% ارثی است.
طبق مطالعات شوارتز ما می توانیم شخصیت خود را تا اندازه و نقطه مشخصی تغییر یا بسط بدهیم. اراده و اختیار می توانند ما را پیش ببرند اما نمی تواند ما را کاملا از محدوده ژنتیکی مان بیرون ببرند. به این نظریه کش پلاستیکی شخصیت می گویند.
چکار میشه کرد؟
یادمان باشد که افراد و کودکان را به تدریج در موقعیت و مواجهه با افراد جدید قرار دهیم. اجازه دهید که او بفهمد که احساسش نرمال و طبیعی است. با فرزندانتان قدم بزنید و سعی کنید که دنیا را به روش او ببینید . خیلی او را به جلو هول ندهید. فرندانتان را به علت کم رویی سرزنش نکنید، او را خجالتی خطاب نکنید. به او بیاموزید که در جمع های شلوغ دنبال چهرهای آشنا بگردد.
چرا دانستن اینکه برون گرا هستیم یا درون گرا مهم است؟
همه ما آدم ها یکسری ویژگی های شخصیتی داریم که خیلی نمی توانیم تغییرش اش بدهیم. چون دائما خودمان را مقایسه می کنیم، وقتی می بینیم که با دیگران متفاوت هستیم. بعدش می خواهیم مثل دیگران باشیم و وقتی نمی توانیم دست به این تغییر بدهیم نا امید میشویم و نتیجه اش این میشه که حالمان بد می شود. از اون طرف خیلی ها هم ممکن است تمام شکست ها و ناتوانایی هایشان را به ویژگی های شخصیتی شان نسبت بدهند؛ مثلا وقتی ازشان می پرسند که چرا توی جمع حرف نمی زنید یا اینکه چرا از حق خودت دفاع نمی کنید، می گویند چون درون گرا هستم. یا برعکس اینکه چرا یه جا نمی نشینیدو که کارت را انجام نمی دهید می گویند چون برون گرا هستم. این ویژگی برون گرا یا درون گر نباید مانع شود که ما کاری انجام ندیم یا اینکه سر پوشی روی تنبلی و عدم کارایی مان قرار دهیم از برون گرا بودن و درونگر بودن به عنوان یک فاکتوری جهت توجیه مشگلاتمان استفاده می کنیم. از آن به ابزاری جهت آسیب زدن به اهمال کاری مان استفاده می کنیم. بنابراین دانستن برونگرا و درونگرا بودن به ما این آگاهی می دهد که چه کارهایی و در چه زمینه ای می توانیم بهتر و موفق تر عمل کنیم.
مثلا کسانی که درونگرا هستند در شغل های مهندسی یا نویسندگی بهتر عمل می کنند و حس و حال بهتری دارند. البته یادمان باشد که به این شکل نیست که هر شغلی باید واسه یک ویژیگی شخصیتی باشد اما جهت حس و رضایت و لذت از زندگی قطعا شغلی متناسب با ویژگی های شخصیت مان باشد به طبع بهتر می درخشیم و بهتر می توانیم توانمندی هایمان را در معرض نمایش قرار دهیم. یا ممکن است که خجول بودن خودشان را به حساب درون گرا بودن قرار دهند. و سعی نکنند که این ایراد را بر طرف کنند.
مراقب باشیم که کسی که هستیم را نمی توانیم خیلی تغییر بدهیم. ما تا حدودی می توایم به سمت دیگر گرایش داشته باشیم مثلا اگه درونگر هستیم تا حدودی می توایم به برونگرا بودن تمایل داشته باشیم یا برعکس اما نمی توانیم کاملا تغییر کنیم و به فردی دیگر تبدیل شویم.بنابراین مراقب این ویژگی شخصیت مان باشیم و بدانم که قرار نیست که کاملاَ به فردی دیگر تبدیل شویم یا اینکه این ویژگی مانع شود که ما تنوانیم توانایی هایمان را به بالفعل کنیم.