در مشگلات چه طرز فکری داری؟

سرفصل های این مقاله

وقتی فرزندم به دنیا اومد پیش خودم گفتم که خوش به حالش هیچ مشگلی ندارد تنها دغدغه شان این است که شکمش سیر بشه به عبارتی تمام دنیاشون به دهانشان خلاصه میشه اگه سیر باشند دنیا به کامشان است و وقتی گشنه اند دنیا برایشان جهنم است این اتفاق فقط چند روز دوام آورد و دو سه هفته بعد دیدم به خاطر کولیک(دلدرد)  شدید نمی تونست بخوابد علاوه براینکه ما کاملا خسته و کلافه شده بویدیم خیلی وقت ها دلم به حالش میسوخت آخه چرا باید بچه ها تو این سن و سال این چنین درد هایی تحمل کنند معمولا کسانی که بچه دارند این چنین مواردی تجربه کرده اند و می دانند که کولیک معمولا درمان خاصی ندارد باید اون زمان بگذرد چون یکسری باکتری های مفید در سیستم گوارش اش ساخته می شود بعد که کمی بزرگتر شد اینبار درد ناشی از در آوردن دندان بچه را کلافه میکرد پیش خودم میگفتم که آخه خدا چرا یک نوزاد این چنین درد هایی تحمل کند چرا باید این همه درد بکشند آیا نمیشه که کمی دیرتر این چنین دردهایی را تحمل کنند مثلا وقتی ده، دوازده ساله شدند هر مرحله از زندگی اش یا یک درد مواجه میشد

دیدم که هر بار که بزرگتر و برزرگتر میشود بابت خیلی از اتفاق هایی که باعث رشدش میشد یک دردی را تحمل می کرد یک دردی که از نظر ما آدم های بالغ شاید خیلی مسئله جدی نباشد ولی واسه یک کودک خیلی بزرگ و سخت بود و اتفاقا این درد ها باعث میشد که رشد کند و بهتر و بهتر بشه

هر چقدر بهتر و دقیق تر به این موضوع نگاه کردم دیدم که چقدر جالب تمام زندگی ما همین طور است و اصلا مشگلات واسه این است که ما انسان بهتر و قوی تر بشویم

 

چرا درد و مشگل باعث رشد ما می شود؟

زندگی سراسر حل مسئله است

شما اگه دقت کرده باشید همین اتفاق در زندگی همه ما آدم ها رخ می دهد زمانی که سه چهار ساله هستیم وقتی اسباب بازی هامان گم میکنیم یا خراب میشه  انگار دنیا رو سرمان  خراب شده چنان گریه ای می کنیم که حد نداره  وقتی بزرگتر میشویم و مدرسه میرویم همه مشگلاتمان  این است که بتوانیم حاصل دو بعلاوه دو چند به درستی پاسخ بدهیم وقتی که اون مسئله فراگرفتیم مسئله جدید تر پیدار میشه حالا باید مسئله  جدید دیگری یاد بگیریم می رویم سراغ ضرب و  وارد مقطع متوسطه که می شویم مسائلمان بزرگتر و سخت تر می شود مثلا معامله دو مجهولی و چند مجهولی و بعد انتگرال و ….

وقتی میبینیم که دانش آموزان مقاطع پایین تر ما از دست یکسری مسائل مثلا معامله دو مجهولی می نالند ما به ریش اونها می خندیم که بابا این چیزایی که شما میگید چیزی نیست یه بذار سال بعد بشه اون موقع میفهمید که مسئله سخت یعنی چی

قرض میگریم این جمله مان از کوپر که می گوید زندگی سراسر حل مسئله است

مقاله چرا از تغییر می ترسیم را هم مطالعه کنید

 

ایره کنترل و دایره نگرانی

خیلی وقت ها ما مشگلی نداریم بلکه به خاطر نگرشی است که به مشگلات داریم

دایره کنترل هر مسئله ای که برای ما به راحتی قابل حل باشد و شما را به دردسر نیندازد در این دایره قرار می گیرد در روی این دایره یک دایره دیگری قرار دارد که دایره نفوذ نام دارد وسعت دایره نفوذ نشان دهنده میزان توانایی شماست هر چقدر توانمند تر باشیم وسعت این دایره بزرگتر است

یادمان باشد که دایره نفوذ و نگرانی ما آدم ها متفاوت است زیرا ظرفیت ها و توانمندی های افراد متفاوت است بنابراین یک اتفاق واسه یک نفر بحران است ولی واسه فرد دیگه چیز مهمی نیست مثلا وقتی کودکی اسباب بازی اش میشکند چنان چیغ و دادی راه می اندازد که حد ندارد ولی بزرگتر ها بهش میخنندند چون از نظر آنها این یک مسئله خیلی کوچک است اما کودک دارای حلقه نفوذ کوچکی است و این اتفاق خارج از  دایره نفوذش قرار می گیرد یا مثلا واسه کسی که رانندگی نباشد این کار در دایره نگرانی اش است ولی کسی ک مهارت رانندگی بلد است در دایره کنترل اش است

هر چقدر بیشتر رشد کنیم دایره نفوذمان گسترده تر می شود

طرز نگاه به مشگلات

نمی خوام بگم که مشگلات عالی هستند و باید دائما مشگل داشته باشیم تا رشد کنیم بلکه منظور من این است که زمانی که با مشگلات روبرو شدیم بدانیم این کار قرار است ما را به مرحله بعد ببرد ما را تغییر بدهد و به انسان بهتری  تبدیل شویم، به زندگی ما جهت می دهد و ما را وادار به رشد می کند

یک دقیه به تمام مهارتهایی که امروز دارید فکر کنید روز اول چه حالتی داشتید؟ چقدر از نزدیک شدن به چنین چیزهایی می ترسیدید؟ هر چقدر بزرگتر که شدیم چیزهایی که یک روزی برای ما یک مسئله غیر قابل حلی بود و ازش می ترسیدیم  الان بهش می خندیم خیلی وقت ها چیزی که ما اون را مشگل می بینیم در واقع چالشی است که ما را رشد می دهد اگه با این دید به مشگلات نگاه کنیم دیگه اون را مشگل نمی بینیم بلکه عاملی است که باعث رشد ما می شود

چگونه خود را در برابر مشگلات مهیا کنیم

یادمان باشد که همه انسان ها از ظرفیت یکسانی برخوردر نیستیم بنابراین در برابر مشگلات هم نمی توانیم یک نسخه بپیچیم که همگی از یک قانون یا روش پیروی کنند این  مثل این می موند که چند نفر با درد ها و علائم مختلف به پزشک مراجعه کنند و پزشک واسه همه آن ها نسخه یکسانی بپیچد و همه را به یک شکل درمان کند

اینجا می خواهیم به این نکته پی ببریم که زمانی که به یک مشگل برخوردیم با این دید نگه کنیم که  این مشگل قرار است از من انسان بهتری بسازد معمولا من آدم هایی که سن و سالی دارند و از صمیم قلب به خداوند معتقد هستند وقتی مسئله ای رخ می دهد که خارج از توانایی آن ها است می گویند حکمتی در آن وجود دارد با این کار ناراحتی و ترس خودشان  از مشگل را کمتر می کنند

 

 

دیدگاهتان را بنویسید