هدف رشدی یا عملکردی؟

احتمالا واسه شما مثل اکثر آدم ها پیش اومده که خیلی وقت ها هدف تعیین کرده اید و بعد از چند مدت وقتی به هدفتان نرسیدید؛ گفته اید که ما را چه به این کارها، اصلا به ما نیومده که هدف گذاری کنیم، هدفگذاری چرت و پرته، اصلا مال ما نیست، این مال کشورهای پیشرفته است.
راستی چرا خیلی اوقات وقتی ما به هدفمان نمی رسیم سرخورده و ناامید میشیم و کلاً رها میکنیم، به عبارتی به همان نقطه ای که بودیم برمیگردیم. ایراد کار در کجاست؟ آیا واقعا در کشور ما نمی شه هدف گذاری کرد؟ آیا ما بلد نیستم هدف گذاری کنیم؟ چرا بعضی از افراد وقتی به هدفشان نمی رسند، چند روز ناراحت و ناامید هستند ولی بعد از چند روز بلند می شوند و دوباره شروع می کنند؟ اما یکسری به محض اینکه به هدفشان نرسیدند، دیگه کلا بیخیال هدف و هدفگذاری میشوند؟ آیا دسته اول کسانی هستند که اراده بیشتری دارند، یا هدف های متفاوتی دارند؟
در این مقاله سعی میکنیم به این سوالات پاسخ بدهیم
چرا آدم ها متفاوت عمل می کنند؟
اینکه تصور کنیم که هدف و هدف گذاری مربوط به کشور یا منطقه خاصی است به همان اندازه مضحک است. چون در کشور ما یکسری آدم ها می بینید که به با هدف گذاری دستاورد خوبی رسیدند، البته یادمان باشه که هدفگذاری صرفا نباید محدود به دستاورد های مالی و کسب و کار بدانیم ما می توانیم در تمامی جنبه های زندگی هدف گذاری کنیم. اما می توان گفت که نوع و سیستم هدفگذاری ما باعث میشه که ما انسان ها متفاوت عمل کنیم.
یکی از دلایلی که باعث میشه ما بعد از چند وقت هدفی که تعیین کردیم را رها کنیم اینه که هدفی که تعیین کردیم خیلی بزرگ و دور از دسترس ماست و لازمه اش این است که ما در بلند مدت به آن دست پیدا کنیم. یعنی ما باید ماه ها و سال ها تلاش کنیم و صبر و تحمل داشته باشیم تا به چیزی که می خواهیم برسیم. بنابراین وقتی در کوتاه مدت ثمره و نتیجه تلاشمان را نمی بیینیم نا امید میشیم و کار را رها میکنیم. آیا نباید هدف بزرگ تعیین کنیم؟
قطعا منظور ما این نیست بلکه منظور ما این است که زمانی که ما یک هدف بزرگ تعیین میکنیم که رسیدن به آن زمانی زیادی می برد باید یکسری اقدام ها و زیر عنوان ها تعیین کنیم که ما را در مسیر نگه دارد. مثلا اگه یک هدف بزرگی داریم که سه سال طول میکشد باید یک سری زیر هدف ها و مهارت هایی که ما را به هدف اصلی می رسانند تعیین کنیم و با رسیدن به آنها جشن کوچک بگیریم. این کار کمک می کند که ناامید نباشیم و در مسیر بمانیم و همچنان انگیزه ای جهت ادامه دادن داشته باشیم.
هدف چیست؟
هدف به یک خواسته،نتیجه یا دستاوردی گفته میشود که بدون مداخله ما بدست نمی آید و البته این کار پیچیده است و نیازمند تلاش و پشتکار نظام مند است.
توصیه میکنم مقاله زیر را هم مطاله کنید
چرا باید در زندگی هدف داشته باشیم
انواع اهداف
با توجه به ماهیت هدف دو نوع هدف داریم: هدف عملکردی و هدف رشدی
هدف عملکردی
در این نوع هدف به یک نقطه خاصی برسیم به یک نقطه خاصی برسیم، به عبارتی یک عمکلردی یا دستاوردی در نظر گرفتیم که موفقیت ما منوط به رسیدن یا دستیابی به نقطه مورد نظر است وگرنه شکست کامل محسوب میشه. مثلا هدف گذاشیتم که من میخواهم بهترین کارمند یا پرسنل موسسه و شرکتی که در آن کار می کنم باشم، من میخوام بهترین دانش آموز مدرسه ای که هستم باشم، من میخواهم بالاترین نمره را در دست ریاضی در مدرسه ام داشته باشم، به عبارتی هدف ما این است که بهترین عملکرد داشته باشیم، از همون اول از همه بهتر باشیم، بهترین کارمند، بهترین فروشنده، بهترین دانش آموز، بالاتری نمره، بالاترین فروش و …….. به عبارتی از همان اول میخوایم بترکونیم، همه ما را تشویق کنند، از همان اول میخواهیم عملکردمان عالی و بی نقص باشه.
این نوع هدف اگه به هدفم برسم عالی است اما اگه به هر دلیلی نرسیدم یعنی شکست کامل خوردم. اگه من در درس ریاضی نمره اول کلاس را نگرفتم یعنی شکست خوردم ولو اینکه نمره 19.5 را هم گرفته باشم. چون نمره یک نفر بیشتر از من است. در این نوع هدف ما دائما تحت استرس و فشار هستیم. چه به هدفمان برسیم و چه نرسیم در مسیر رسیدن به هدف دائما ترس، نگرانی و استرس تحمل میکنیم
هدف رشدی
در این هدف فرد میگه که مهم نیست که الان کجا هستم، مهم نیست که چقدر دیگران از من جلوتر هستند، چقدر با ایده آل هایم فاصله دارم، مهم این است که هر روز از روز قبل بهتر بشم، هر قدم نسبت به قدم قبلی ام جلوتر باشم، به عبارتی خود را با خودم مقایسه میکنم نه دیگران.
هدف رشدی میگه که الان کجام، چه دستاوری دارم، چه اشتباهاتی کردم، دیگران چکار می کنند، هدف نهایی و غایی ام چقدر از من جلوتره اصلا اهمیت ندارد، مهم اینه که من دارم رشد میکنم.
چند نمونه از هدف عملکردی و رشدی
در زمینه تحصیلی
هدف عملکردی: در این آزمون میخواهم بالاترین نمره ممکن بگیرم، از همون اول عمکلرم عالی باشه به عبارتی بترکونم.
هدف رشدی: الان بهترین تلاشم را میکنم هر نتیجه ای که بدست بیاورم مهم نیست، مهم اینکه که ارزیابی کنم و دفعه بعد بهتر بشوم. مهم نیست که نسبت به بقیه عقب هستم، یا خیلی با ایده آل هایم دور هستم، هر روز و هر بار یک قدم دارم جلو می روم.
در زمینه کسب و کار
عمکلردی: در این ماه باید ده هزار عدد از این محصول را بفروشم، نسبت به فلان همکارم باید فروش بیشتری داشته باشم، باید تعداد مشتریانم را سه برابر کنم. باید بهترین پرسنل بخش خودم باشم.
رشدی: من الان تمام تلاشم را میکنم تا هر چقدر بتونم بفروشم، سه ماه بعد ارزیابی میکنم که چکار کردم نقاظ ضعف و قوت خودم را بررسی می کنم و آنها را برطرف می کنم. هر بار سعی میکنم یک قدم بهتر بشوم. در بیشتر موارد اهداف رشدی بهتر هستند.
دیدگاهتان را بنویسید