اثر به درک -چرا از هدف هامون ناامید می شویم؟

چند وقت پیش آزمایش چک آپ که انجام دادم دیدم آزمون های کبدی ام بالاست، بنا به توصیه پزشکم یک سونوگرافی از کبدگرفتم دیدم که کبدم چرب است، به اندازه کافی دلیل محکم و قوی داشتم که باید ورزش کنم. با توجه به اینکه کرونا بودم تمایلی نداشتم که باشگاه بروم. بنابراین تصمیم که روزی نیم ساعت در خانه ورزش کنم. واسه اینکه این کار را بشکل روتین در بیاورم، بهترین زمانی که می توانستم ورزش کنم صبح ها قبل از رفتن به سر کار بود. برنامه ام به شکل منظم پیش می رفت، و در این کار موفق هم بودم، تا اینکه یک مانعی پیش اومد؛ دو روز پشت سر نتونستم سر موقع بیدار شوم و چون شب دیر خوابیده بودم صبح اش حس و حال ورزش کردم نداشتم. این اتفاق چندین و چند بار افتاد تا اینکه بعد از چند روز کلا برنامه روزش کردن را کنار گذاشتم.
در خیلی از موارد ما با کلی ذوق و شوق هدف تعیین می کنیم. و در ابتدا در دنبال کردن اهدافمان کلی انرژی داریم و با قدرت پیش می رویم ولی وقتی با مانعی روبرو می شویم یا یک وسوسه ای درمسیرمان قرار می گیرد اعتماد به نفسمان را از دست می دهیم و کلا بی خیال بقیه کار یا هدفمان می شویم. به عبارتی مایوس می شویم و شکست کوچک ما را در سراشیبی سقوط قرار می دهد. مثلا زمانی که وسوسه می شوید و یک شیرینی می خورید چند تای بعدی را خیلی راحتتر می خورید.
اثر به درک چیست؟
تصور کنید که رژیم لاغری گرفتید و به یک مهمانی یا به یک جشنی دعوت شده اید. و در اون مهمانی با شیرینی و شکلات های خوشمزه و رنگارنگ از شما پذایرایی می کنند. بنابراین تسلیم وسوسه هاتون می شوید و می گویید به درک من نباید می خوردم، در نتیجه با خودتان بد می شوید و زمانی به خودتان می آیید می بینید که کلی شیرینی و شکلات خوردید.
یا اینکه رژیم دارید و اول صبح یک صبحانه چرب و چیلی می خورید، در ادامه روز خیلی راحتر تسلیم وسوسه های دیگر می شوید. مثلا به خودتان می گویید که “من همین حالا زیر قولم را زدم و رژیمم را زیر پا گذاشتم بذار هر چه می خواهد بشود” در نتیجه در برابر تمامی وسوسه هایی که مانع هدفتان می شود به راحتی تسلیم می شوید و حتی ممکن است صبح روز بعد هم تمایلی نداشته باشید که از خواب بیدار بشوید و ورزش کنید. در نتیجه کل برنامه تان را زیر پا می گذارید.
متاسفانه اثر به درک در اهدافی که بلندپروازتر باشند بیشتر دیده می شود. این اثر به ما می گوید زمانی که یک اختلال در برنامه ما رخ می دهد ما به کلی بی خیال برنامه و اهدافمان می شویم و کلا غرق در اون رفتار ناسالم می شویم. یا مثلا احتمالا دیدید که یک نفر بصورت منظم باشگاه میرود ولی بعد از دو روز غیبت کلا بی خیال باشگاه رفتن می شود یا ممکن است با چند کالری بیشتر از هدفی که تعیین کرده باعث شود کلا اون روز بیخیال رژیم بشویم.
توصیه میکنم مقاله زیر را هم مطالعه کنید
چرا دچار وسوسه می شویم
مهمترین عاملی که باعث ایجاد اثر به درک می شود عدم داشتن درک مناسب از شکست و کامل گرایی و ناتوانی مدیریت احساساتی مثل شرم و گناه و ناکارآمدی است. برای نمونه بعد از یک اختلال کوچک( مثلا باشگاه نرفتن، یا یک روز درس نخوندن ) دچار احساس گناه می شویم. و از انجایی که نمی توانیم این احساس را در خودمان حل کنیم. بدتر خودمان را در اون چرخه باطل می اندازیم مثلا اصلا دیگه باشگاه نمی رویم یا اصلا اون روز یا هفته درس نمی خوانیم.
چرا این اتفاق رخ می دهد
عدم داشتن انعطاف پذیری
خیلی وقت ها ما یک سری چهار چوب های سختی واسه خودمان تعیین می کنیم. و زمانی که به اون نمی رسیم اعتماد به نفسمان را از دست می دهیم، ناامید می شویم و در نتیجه بی خیال هدفمان می شویم.و معمولا می گوییم که به درک اصلا به ما نیومده که هدف داشته باشیم. اثر به درک معمولا در خیلی از جنبه های زندگی ما اتفاق می افتد. ما در این شرایط باید واسه خودمان در شرایط اضطرار تخفیف قائل شویم. به عبارتی جایی واسه اشتباه کردن قائل شویم. مثلا اگر ورزش می کنم و قراره کل روز های هفته را ورزش کنم به خودم می گویم که من اجازه دارم دو روز ورزش نکنم. یعنی من واسه شرایط اظطرارم یک جای اشتباه کردن گذاشتم، که اگر به هر دلیلی نتوانستم از برنامه و هدفتم پیروی کنم این اشتباه، تنبلی یا بی حالی منجر به این نشود که کل برنامه ام را کنار بگذارم.
عدم اعتماد به خود
گاهی اوقات ما از هدف هایی که تعیین کردم دست می کشیم بخاطر این که به خودمان اعتماد نداریم. مثلا من هدف تعیین کردم که هر روز نیم ساعت زبان انگلیسی بخوانم. یک روز بنا به هر دلیلی نمی توانم این کار را انجام بدم، بعد تمام شکست هایی که خوردم را با خودم مرور میکنم و می گویم که من قبلا هم این کار ها کرده ام اما نتوانستم، یا مثلا چون به خودمان اعتماد نداریم می گوییم که چه فایده ای داره من هیچی نمی شوم چرا الکی خودم را اذیت کنم. به جای این کار در این شرایط باید روی تجربه ها و موارد مثبت زندگیمان تمرکز کنیم، و موفقیت هایی که کسب کردم مرور کنیم نه شکست هایمان. این کار تاب آوری ما را بیشتر می کند.
قرار دادن خود در میان آدم های حمایت گر
ما زمانی که هدفی تعیین می کنیم باید شرط را بر این اساس بگذاریم که احتمال شکست هم وجود دارد. یعنی این طوری نیست که من حتما موفق میشوم این کار باعث می شود که فشار ناشی از اون اتفاق کمتر شود. گاهی اوقات ما اعتماد به خود داریم ولی متاسفانه آدم هایی که دور و برمان هستند دائما آیه یاس می خونند. و این کار احتمال شکست در هدف و برنامه را بیشتر می کنند. در این شرایط ما باید سعی کنیم که خودمان را در معرض آدم های حمایتگر قرار دهیم.
چکار کنیم؟
باید بدانیم که اثر به درک در خیلی از جنبه های زندگی ما اتفاق می افتد. باید مراقب باشیم که در دام اثر به درک نیافتیم.
ما باید بپذیریم که شکست جزئی از مسیر رشد و هدف مان است. و احتمال شکست خوردن در رسیدن به هدف هامون وجود دارد. قطعا شکست باعث میشه که من انسان بهتری بشوم.
با خودمان مهربان تر باشیم
یکی از دلایلی که باعث شکست یا وسوسه در رسیدن به هدف هامون می شود، این است که ما معمولا با خودمان خوب حرف نمی زنیم. و متاسفانه ما می توانیم اشتباه اطرافیانمان را ببخشیم اما نمی توانیم اشتباهات خودمان را ببخشیم.
برگرفته ار کتاب how to change کتی میلک من
دیدگاهتان را بنویسید