چگونه خودمان را دوست داشته باشیم

سرفصل های این مقاله

چقدر خودت را دوست دارید؟

تا حالاچند بار شده که به خاطر اشتباهی سال ها قبل مرتکب شدی خودت را سرزنش میکنید؟

یا حتی بدتر اینکه خودت را به خاطر آن کار یا اشتباه نبخشیده باشید؟

ما انسان ها ذاتا اشتباه میکنیم و این یک اتفاق کاملا طبیعی است

این نشان دهنده این است که  دارید یک کاری انجام میدهد که دارید یک کاری می کنید

کسی که اشتباه نمی کند یعنی کاری انجام نمیدهد.

یک حس و غریزه مشترک در همه ما انسان ها وجود دارد و آن این است که ما انسان ها خیلی کم به موفقیت هایمان توجه می کنیم و اغلب شکست ها و موارد منفی میبینم

عادت های بد

ما عادت کردیم دائما خودمان را با دیگران مقایسه کنیم

و وقتی که می بینیم با دیگران تفاوت داریم شروع می کنیم به قضاوت کردن خودمان

این باعث میشه حتی با وجود موفقیت حالمان خوب نباشد.

ما انتظارات زیادی از خودمان داریم  و معمولا کارها و اقدامات کوچک مان را نمی بینیم

همه ما دریک برحه ای از زندگی ممکن است اشتباهاتی کرده باشیم که ناخوشایند بوده

اما اغلب ما حاظر نیستیم که خودمان را ببخشیم و این حس بد را سال ها با خودمان حمل میکنیم

و با خودمان بد حرف می رنیم فکر میکنیم این کار باعث رشد ما میشه

اتفاقا برعکس چون با خودمان بد هستیم در نتیجه حالمان بد است و این مثل یک دو مینو باعث اتفاقات بد بیشتری میشه

بعضی ها حتی پا را فرا تر گذاشته اند و فکر میکنند که اگر با خودشان مهربان تر باشند

یا به خودشان بیشتر توجه کنند باعث میشه که به آدم تنبل و اهمال کاری تبدیل شوند

این برداشتی اشتباه از خویشتن دوستی است

خویشتن دوست یعنی خودمان را هر جوری که هستیم دوست داشته باشیم و به خاطر اشتباهاتمان ببخشیم

این به معنی این نیست که هیچ کاری نکنیم یا خودمان را به آدم اهمال کاری تبدیل کنیم

داستان من

دبیرستان که بودم دوستانم انتظار بالایی از من داشتند میگفتند که تو حتما رشته پزشکی قبول می شوید راستش خودم هم نمیدانم چرا چون اصلا درسخون نبودم البته توی ریاضی و فیزیک خیلی قوی بودم شاید به خاطر این مسئله بود

کم کم خودم هم باور کردم که باید در این رشته پذیرفته بشوم تنها زمانی از خودم راضی میشم که حتما پزشکی قبول بشم

اما نتوانستم به آن چیزی که فکر می کردم رنگ واقعیت ببخشم یادم میاد که از اون موقع به بعد دیگر با خودم خوب نشدم

دائما میگفتم که چرا قبول نشدم؟ چرا تلاش بیشتری نکردم ؟

چرا چند ما سختی و ریاضت نکشیدم؟  و این چراها تمامی نداشت

یادم میاد که سال ها با خودم خوب نبودم حتی موقعی که موفقیتی به دست می آوردم

فکر کردن به اون داستان دائما حالم رابد می کرد و نمی تونستم از موفقیتم لذت ببرم

یه جورایی هر موفقیت را زهر مار خودم میکردم

هر وقت یک مشگل اقتصادی پیدا میکردم خودم را به بدترین شکل ممکن سرزنش میکردم

دائما خودم را بابت این اشتباه سرزنش میکردم و تا اینکه بلاخره تونستم از شر این دام رهایی پیدا کنم

تصمیم گرفتم که خودم را هر جوری که هستم ببخشم و باخودم مهربان باشم

و بپذیرم که من هم انسان هستم و میتوانم اشتباه کنم مثل همه انسان های دیگر. نقطه مشترکی در همه انسان ها

برخورد با کودک درون

تا حالا به این فکرکردید که یک مادر چه عشقی به فرزندش دارد؟

مهم نیست که بچه چه کاری انجام میدهد حتی بعضی وقتا ممکن است که بچه را دعوا کند اما بعد از چند دقیقه میره و بچه اش را در آغوش میگیرد

چون میپذیرد که بچه است و باید اشتباه بکند تا رشد کند. یا مثلا دیدید که وقتی به کسی علاقه مند میشویم هر اشتباهی انجام می دهد میبخشیم چون عاشقش هستیم

اما یاد نگرفتیم که با کودک درون خود مهربان باشیم دائما با آن بد حرف میزنیم و به خاطر اشتباهاتش سرزنشش میکنیم

خویشتن دوستی چه اهمیتی دارد

چرا باید خودمان دوست داشته باشیم؟ اگه خودمان را دوست نداشته باشیم آیا اتفاقی می افتد؟

وقتی خودمان را دوست داشته باشیم خودمان را همان گونه که هستیم  بدون هیچ شرم، بهانه، یا نقابی دوست داریم احساس بهتری به همه چیز داریم و باعث میشه که شادی و خوشحالی به زندگی ما سرازیر شود

ما وقتی خودمان را میبخشیم احساس بهتری داریم و احساس رضایت از زندگی بالاتر میرود.

باعث میشه که تمرکز ما به کارهایی که پیش رو داریم بالاتر برود

داشتن کینه فقط باعث میشود که حال ما بدتر بشود و در گذشته مان بمانیم .

کینه داشتن مانند این است که خودت سم بخورید وانتظار داشته باشید که دیگری بمیرد

ما رها کردن را بلد نیستیم یاد گرفتیم که به زخم های عاطفی کهنه و داستان غم انگیز زندگی خود بچسپیم

و فکر میکنیم که  با ماندن درگذشته احساس بهتری داریم.

فکر میکنیم که با این کار وقتی یک جایی هستیم حرفی برای گفتن داریم که بگیم چه اشتباهاتی انجام دادیم برای رهایی باید بپذیریم، تسلیم شویم و رخم های گذشته را رها کنیم.

باور کنید داشتن آن زخم ها کمکی به ما نمیکنند اگر زندگی کردن با اتفاقات گذشته باعث میشد که حالمان بهتر بشه تا حالا این اتفاق افتاده بود

داستان ما انسان ها

نقل شده که ملکه ای درسرزمین خود هر روزصبح در رودخانه ای شنا میکرد در یک روزخاص اطرافیان سرگرم نگاه کردن به ملکه بودند متوجه شدند که امروزبا بقیه روزها فرق دارد ملکه هر چقدر بیشتر به جلو میرفت بیشتر در آب فرو میرفت دیدند ملکه هر لحظه سنگین تر و ضعیف تر میشد

یک زن عاقل به یاد آورد که ملکه همیشه یک سنگ به کمرش می بندد همه این  را میدانستند اما کسی جرات نداشت دلیل آن را بپرسد آن روز زن باصدایی لرزان فریاد زد که ملکه سنگ را از کمر خود باز کنید شاید آن سنگ شما را سنگین کرده و به زیر آب میشکد

همه زن ها یک صدا فریاد زدند که سنگ را از کمر باز کنید و وقتی صدای زنان را میشنید به خاطر آورد که پدربزرگش وقتی کودک بود به کمرش بسته بود تا فراموش نکند که وظیفه او حفاظت از پادشاهی دربرابر دشمنان است که هر لحظه قصد نابودی او را دارند

پدربزرگش به او گفته بود که هرگز  این سنگ را ازخودت جدا نکن با این سنگ همیشه قدرت خواهی داشت که از مردمت دفاع کنی ملکه که به سختی تلاش میکرد که در آب فرو نرود به سنگی که به کمرش بسته بود نگاه کرد.

او از 5 سالگی این را به کمرش بسته بود ولی مشگلی برایش ایجاد نکرده بود همچنان صداهایی میشنید که میگفت سنگ را بندار ، سنگ را بنداز و او با صدای بریده میگفت نمیتوانم این سنگ باید با من باشد.

زن عاقل داشت باخودش فکر میکرد این چیه که اینقدر اهمیت دارد که ملکه حاظر است به خاطرش از جان خود بگذرد تا اینکه در چند قدمی مرگ به التماس های مردم سرزمینش تسلیم شد و  کمربندش را در آب انداخت

و توانست دوباره روی آب شناور شود و از اون به بعد با خود عهد بست که از این به بعد هر چیزی که مانع بشود که در راستای جریان زندگی شنا کند را رها کند.

در زندگی همه ما زمان هایی هست که دست و پای خود را به بار سنگینی میبندیم و نمی توانیم این بار سنگین را به دوش بکشیم این ها  ما را به پایین میکشند .نمیتوانیم خودمان و باورهای گذشته خود را کنار بذاریم.

چگونه خویشتن دوست باشیم

موفقتیت های کوچک خود را جشن بگیرید

حتما منتظر نمانید تا یک کار خارق العاده انجام بدهید

بابت هرکاری که انجام دادید و هر موفقتیت کوچکی که به دست آوردید جشن بگیرید

این را به خاطر بسپارید که بلند ترین قله ها با اولین قدم شروع میشود

پس فکرنکنید که حتما کار بزرگی باید انجام بدهید تا با خودتان خوب باشد

هرکار کوچکی را ارزشمند است و به خاطر آن ازخودتان تشکرکنید.

شما ارزشمند هستید

یادتان باشد شما به عنوان یک انسان ارزشمند هستید و ارزش واعتبار خود را بر مبنای کارهایی که انجام نداده اید نگذارید

ذات انسان این است که اشتباه بکند و این یک بخش از زندگی ماست که بارها و بارها اشتباه کنیم بعضی اشتباهات قابل جبران و بعضی هم جبران شدنی نیستند

این را به خاطرداشته باشید که اگر میدانستید که اشتباه است حتما انجامش نمی دادید

پس ما ذاتا نسبت به آینده، علم و آگاهی و خردمان پایین تر است و وقتی به یک سطح بالاتراز آگاهی می رسیم خودمان را قضاوت میکنیم که چرا فلان کار را انجام دادم درحالی که اون کاردر آن لحظه بهترین کاری بود که باید انجام میدادیم

ولی چون الان با علم امرزومان بهش نگاه میکنیم احمقانه به نظر میرسد

پس باید بپزید که خودتان را بدون هیچ دلیلی دوست داشته باشید مثل مادری که نوزادش را بدون هر دلیلی دوست دارد

به علائقتان توجه کنید

اغلب انسان ها معمولا دنبال کارهایی میروند که درآمد زیادی دارد و یک باور رایج است که میگوید هر چیزی که پول توش باشه حالت هم بهتر میکند اما ما امرزوه میبینیم که افراد زیادی هستند که شغل های خیلی خوبی دارند و با درآمدهای بی نظیر ولی حالشان خوب نیست این آدم ها به شدت موفق هستند ولی خوشبخت نیستند. ما اگر دنبال علاقمان برویم علاوه بر اینکه میتوانیم به درآمد خوبی هم برسیم قطعا حال دلمان هم خوب است

مقاله خوش بینی چیست و چگونه خوش بین باشیم را هم مطالعه کنید

صبور باشید

اغلب آدم ها وقتی کاری انجام میدهند انتظار دارند که سریع به آن دست یابند و وقتی که میبینند که طبق براوردشان پیش نمی روند شروع به سرزنش خودشان میکنند

ما باید یاد بگریم که هرکاری روند خودش را باید طی بکند ما باید از طبیعت یاد بگیریم هر چیزی باید در زمان خودش رخ میدهد.  جمله ای است که خیلی دوست اش دارم « این لحظه همان گونه است که باید باشد»

خودت را بپذیر

خودت را با تمام نقص ها و عیب های که دارید را بپذیرید شما انسان هستید حق دارید که اشتباه کنید

هیچ انسانی کامل نیست دست از کمال گرایی بردارید بگذارید یک زمانهایی بر طبق کودک درونتان رفتار کنید.

خودتان را مقایسه نکنید

ما یاد گرفتیم که دائما خودمان را مقایسه کنیم و موفقیت و شکست خودمان را بر اساس دیگران قرار میدهیم

این یک اشتباه بزرگ است مقایسه کردن باعث میشه که هیچ وقت به خودمان نپردازیم ما از زندگی دیگران چیزی نمی دانیم پس شاید بهترین شکل مقایسه این باشد که خودمان را با گذشته خودمان مقایسه کنیم نه دیگران

به خودتان نامه عاشقانه بنویسید

 

بله درست خوندید  نامه عاشقانه به خودت

تو قبل از اینکه بتوانیدکسی را دوست داشته باشید باید عاشق خودت باشد و به خودت عشق بورزید. مثل یک معشوق که به عاشق نگاه میکند و به اون توجه میکند. نامه ای که به شما احساس خوبی میدهد.

یک نمونه نامه که میتواند به شما  ایده بدهد که نامه خودتان را بنوییسید:

…………………………. دوست داشتنی و عزیزم

تو نور زندگی من هستی. تو مرا با ذکاوت و بینش عمیق مبهوت میکنی.

تو یکی از دلسوزترین، صادق ترین، قابل اعتمادترین، وفادارترین، و بخشنده ترین آدم هایی هستی که می شناسم.

عشق تو بی نهایت است، اگر چه همیشه بهترین انتخاب را نمی کنی.

تو را برای تلاشی که میکنی ستایش میکنم من تو را می بخشم و عاشقانه دوست دارم. و به وجود الهی تو افتخار میکنم.

با عشق و ستایش قلبی …………………………..

توصیه میشود مقاله زیر را هم مطالعه کنید

انگیزه و ده راهکار جهت بالا بردن آن در کار و زندگی

دیدگاهتان را بنویسید