چگونه عادت های ماندگاری در خودمان ایجاد کنیم

تا به حال چند بار شده تصمیم داردی که یک رفتاری را به عادت تبدیل کنید ولی موفق نشدید؟
چند بار شده که میخواستید یک مهارت در خودتان ایجاد کنید اما بعد از چند روز به دلیل کلافه کننده بودن کار را رها کرده اید؟
خیلی وقت بود که دلم میخواست مهارت حلقه شکم را یاد بگیرم
هر وقت کسی را میدیدم که به خوبی این کار را انجام میدهد غبطه میخوردم
و سعی می کردم که این کار را انجام بدم ولی اصلا نمیتونستم حتی یک مورد هم انجام بدم
چند بار این کار را انجام میدادم و وقتی که می دیدم نمی تونم این کار را انجام بدم دست از این کارمی کشیدم
و با خودم میگفتم که من توانایی این کار را ندارم و به این باور رسیده بودم که این نیاز به استعدادی است که من ندارم
و به همین راحتی خودم را توجیح میکردم همین باعث شد که هیچ وقت دیگر سراغ اش نروم.
تا اینکه وقتی با مسیر عصبی آشنا شدم دیدم که برای ایجاد این رفتارها باید مسیرش شکل بدهم
و تا وقتی مسیر یک رفتاری ایجاد نشه عادتی شکل نمیگیره.
وقتی از نحوه تشکیل عادتها اطلاع پیدا کردم تازه فهمیدم که عادت کردن به هر چیزی چقدر میتواند ساده و خوشایند باشد چیزی که قبلا برای من عذاب آور بود به یک کار ساده و خوشایند تبدیل شد.
مهارتی که سال ها فقط آرزو میکردم که بتوانم به مدت چند ثانیه حلقه را دور شکمم نگه دارم
و به این نتیجه رسیده بودم که من نمی توانم انجام اش بدم و استعدادش رو ندارم و کاملا خودم را سلیم کرده بودم
در عرض چند روز و فقط با چند دقیقه تمرین کردن در روز توانستم این عادت را درخودم ایجاد کنم.
قدم بزرگ
معمولا وقتی که میخواهیم یک رفتار را به عادت تبدیل کنیم همواره به این فکر میکنیم
که باید برای ایجاد این کار یک اقدام بزرگ یا گام بزرگی برداریم
و انتظار داریم که در زمان کمی به آن مهارت یا عادت دست پیدا کنیم
و وقتی که به هدفمان دست پیدا نمی کنیم دوباه به روال قبلی خودمان برمیگردیم
چون یک گام بزرگی برداشتیم این رفتار خسته کننده و سخت می شود
بنابراین از منطقه امنمان دور می شویم و این کار باعث می شود که دوباره به منطقه امنمان برگردیم.
کمتر رفتاری وجود دارد که با شروع گام های بلند به عادت تبدیل شود
چون دوست داریم در یک جایی این سختی و تلاش ما تمام بشود
در حالی که ما در عادت ها قرار است که رفتار ها را به شکل کارهایی در بیاوریم که هر بار به راحتی انجام اش بدیم
اغلب ما این تصور از عادتها داریم که یا کاری را انجام بدم یا هیچ کاری نکنم همان تفکر و صفر و صد
اما در دنیای واقعی چیزی به نام صفر و صد وجود ندارد اغلب رفتار های ما بین شکاف صفر و صد قرار دارند
اغلب ما انسان ها به اقدامات و کارهای کوچک باور نداریم
این یک پیش فرض ذهن در همه ما انسان ها است مگر این که آموزش دیده باشد
ما به تفکر و اقدام یک درصدی باور نداریم و فکر میکنیم که این کارها بیهوده است
چرا شروع کردن با گام بزرگ نتیجه نمی دهد؟
خیلی وقت ها ما دوست داریم کاری را انجام بدهیم اما باور داریم که برای انجام آن باید گام های بزرگی برداریم
چون اغلب اوقات انجام این کارها خارج از توانایی ماست بعد از چند روز به شکست منتهی میشود.
فرض کنید که میخواهید که یک مهارت مانند نواختن یک ساز موسیقی یاد بگیرید
ولی از همان ابتدا بنا را بر این می گذارید که روزی چند ساعت باید تمرین کنم تا بتوانم موفق شوم
در ابتدا به دلیل بالا بودن انگیزه کارت را با قدرت ادامه میدهید
اما بعد از گذشت چند روز ،چند هفته یا چند ماه انگیزه ات کم میشه و به روال قبلی ات برمیگردید.
انجام اقدامات و گام های بزرگ شاید برای کارهایی که به مدت کوتاهی باید انجام بدهیم جواب بدهد
ولی برای کارهایی که نیاز به زمان دارد معمولا جواب نمی دهد
مخصوصا زمانی که ما میخواهیم که یک عادت د رخودمان ایجاد کنیم.
ما در ایجاد عادت ها باید به دو نکته توجه کنیم
عادت ها رفتارهایی هستند که قرار است به شکل اتوماتیک در بیایند
پس اگر رفتاری که میخواهیم به شکل عادت در بیاوریم اگر انجام دادن اش سخت باشد
کمتر تمایل داریم که به عادت تبدیل کنیم و به طبع این باعث میشه که انگیزه ای جهت تکرار آن نداشه باشیم.
این دو عامل باعث میشود که تمایلی جهت انجام آن رفتار نداشته باشیم
و همچنین مغز ما دوست ندارد کارهایی که بزرگ هستند را انجام بدهد پس شروع به مقاومت کردن میکند
و تمام تلاشش را به کار میبرد که کار مربوطه انجام نشود.
مقاله” هفت عادت که زندگی شما را متحول می کند” را مطالعه کنید
چکار کنیم که یک عادت در خودمان ایجاد کنیم؟
-
جذابش کن
مهارت ها رفتارهایی هستند که بارها و بارها تکرار شده اند
یکی از بزرگترین شروط تکرار این است که به شکل خوشایند در بیایند
مثلا دوست دارید که مهارت طناب زدن را به شکل عادت در بیاورید
اول از همه سعی کنید یک مقداری از مزایا و اهمیت این کار در زندگی تان اطلاعات به دست بیاورید
مثلا چند مورد مقاله بخونید بعد از آن سعی کنید با کسی این کار را انجام بدهید
که حس خوبی به شما میدهد مثلا یک دوست یا همسرتان.
یادم میاد زمانی که میخواستم مهارت طناب زدن را در خودم ایجاد کنم با همسرم این کار را انجام میدادم
و زمانی که میخواستم طناب بزنم طناب به سرو کله ام میخورد و ما به این کار میخندیدیم
یا وقتی که چند مورد درست میزدم تشویق میشدم همین باعث شد که خیلی راحت به یک عادت در من تبدیل بشه
-
به شکل احمقانه ای کوچک اش کن
خیلی وقت ها بعضی ها از من می پرسند که من رفتارهایم را کوچک کردم ولی نتیجه ای نداشت
و وقتی ازشان به صورت دقیق در خصوص رفتار کوچک می پرسم رفتارهایشای کوچکشان به این شکل است:
میخوام شنا یاد بگیرم – میخوام باشگاه برم – میخوام پایان نامه ام را ارائه بدم
می خوام کتابم را تمام کنم یا میخوام وزنم را کم کنم.
هیچ کدام از موارد ذکر شده رفتار کوچک شده شما نیستند.
کوچک کردن باید به شکل خنده دار و مسخره به نظر بیاید مثلا در خصوص شنا کردن حوله ام را آماده کنم یا در مورد ورزش کردن لباس ورزشی ام را بپوشم در خصوص وزن کم کردن یک قاشق کمتر غذا بخورم.
رفتارهای کوچک باید واقعا مسخره به نظر برسند
-
در ایجاد عادت به خودت فرصت بده
خیلی وقتا وقتی که میخوایم به یک هدفی که تعیین کرده ایم برسیم خیلی عجول میشیم
و دائما خودمان را کنترل میکنیم که آیا پیشرفتی داشته ام یا نه
و قتی که میبینیم که نتیجه نگرفتیم به روال قدیمی خودمان برمیگردیم و میگوییم این که جواب نداد
من که تغییری نکردم یا چقدر باید این کار را انجام بدم که به هدف برسم خسته شدم و دیگه نمیتونم.
این نشان میده که رفتار شما کوچک و جذاب نیست وگرنه نباید این اتفاقات بیافتد
ما در فرصت دادن به خودمان خیلی سخت گیر هستیم و معمولا فراموش کردیم که خیلی از کارهای ماندگار در ما زمانی طولانی که به اندازه کافی بهش فرصت دادیم ایجاد شده اند
مثلا در راه رفتن ما روزها، هفته ها و ماها طول کشید تا بتوانیم راه بریم یا خواندن و نوشتن ما چی؟
همه این ها چیزهایی بودند که با کوچک شروع شدن و به اندازه کافی زمان بردند
که امروز ما به راحتی از آن ها استفاده می کنیم
-
در ایجاد عادت با خودت مهربان باش
مغز ما طوری طراحی شده است که وقتی میخواهیم یک کاری را انجام بدهیم و به هر دلیلی موفق نمی شویم آن کار را درست انجام بدیم خودمان را مقصر قلمداد کنیم
و نتیجه میگیریم که ما آدم نالایقی هستیم و به طبع آن شروع به سرزنش کردن خودمان میکنیم
این بد حرف زدن با خودمان باعث میشه که علاوه بر برگشت به منطقه امنمان،اعتماد به نفس و عزت نمان هم کم شود
پس اگر به هر دلیلی یک کار را خراب کردین سعی کنید جلوی خودتان را بگیرید و از آن به بعد را درست کنید
و بر خلاف مغزتان عمل کنید یعنی به جای اینکه خودتان را سرزنش کنید
بررسی کنید که علت اینکه نتیجه نمی گیرید چیه؟
خیلی وقتا مشگل ما مشگل خودمان نیستم بلکه استفاده از استراتژی غلطی است که در پیش گرفتیم.
مقاله انگیزه و ده راهکار جهت بالا بردن آن در کار و زندگی را هم مطالع کنید
دیدگاهتان را بنویسید