کتاب قدرت پشیمانی| معرفی و خلاصه

سرفصل های این مقاله

کتاب قدرت پشیمانی اثر دنیل اچ پینک نویسنده آمریکایی است که در حیطه مدیریت و علوم رفتاری کتاب های پرفروشی دارد.

دنیل پینک موضوع را اینجوری  شروع می کنه که: احساس پشیمانی نه خطرناک، نه نابهنجار و نه گمراهی کننده از راه راست به سوی خوشبختی است. بلکه احساسی سالم، عمومیت دارد و بخش جدایی ناپذیر از وجود آدم هاست. خیلی هم ارزشمند است، و معلم خوبی است. اتفاقا اگه درست پشیمان شویم به هیچ وجه مایه افسردگی نیست و خیلی هم خوشحال می شویم.

نظریه مدرن سهام میگه: تمام تخم مرغ هایت را در یک سبد قرار نده. به جای اینکه فقط روی یک سهم خاص سرمایه گذاری کنید باید روی سبدی از سهام سرمایه گذاری کنید.

انسان ها هم سبدی از احساسات دارند، برخی موارد مثبت و برخی منفی اند. که ما عموما ارزش یک دسته را بالا و دیگری را کم جلوه می دهیم. در این نوع سرمایه گذاری زیادی سنگین کردن کفه ترازو به سمت احساسات مثبت خطر خودش را دارد و می تواند مانع یادگیری و رشد شود.

اتفاقا احساسات منفی اهمیت زیادی دارند؛ به ادامه دادن حیات ما کمک می کنند.

مثلا ترس باعث میشه که از حیوانات وحشی مانند مار، عقرب، شیر و پلنگ فرار کنیم تا جانمان را حفظ کنیم. چندش و انزجار ما را در برابر مواد سمی محافظت می کند. خشم در برابر  تحریکات دیگران به ما هشدار می دهد. البته یادمان باشد که زیاد شدن احساسات منفی فلج کننده است، اما کمبودش هم مخرب است.

پشیمانی چیست؟

اگه دنبال یک تعریف واحدی هستید باید بگم که متاسفانه وجود ندارد. افراد در حیطه های مختلف تعاریف متفاوتی دارند.

مثلا روانشناسان می گویند که پشیمانی یعنی احساس ناخوشایندی که از انجام دادن یا انجام ندادن کاری ناشی می شود و شرایط طوری رقم می خورد که فرد آرزو می کند که ای کاش طور دیگه میشد.

یا اینکه از نگاه کسی که در حیطه مدیریت تحصیل کرده است. پشیمانی یعنی مقایسه بین دستاورد کنونی با دستاورد احتمالی در صورتی که تصمیم درستی گرفته بودیم.

یادمان باشد که پشیمانی یک فرایند است. که این کار با دو توانایی مغز ما آغاز می شود؛ ما قادر هستیم گذشته و آینده را در ذهنمان ببینیم و همچنین می توانیم داستانی تعریف کنیم که هرگز رخ نداده است.

پشیمانی یکی از شاخصه ذهن های سالم و بالغ است. فقط بچه های زیر 5 سال است که احساس پشیمانی ندارد. عدم پشیمانی نشانه نارسایی مغزی است. افرادی که هیچ پشیمانی ندارند معیار مناسبی برای سلامتی روانی نیستند و اغلب از بیماری های جدی رنج می برند.

95% پشیمانی ها بخاطر شرایطی است که خودمان بر آن کنترل داریم نه شرایط بیرونی

تفکر خلاف واقع

یک بحثی وجود دارد به نام تفکر خلاف واقعیت: یعنی ذهن ما قادر به جعل کردن وقایعی می شود که خلاف شرایط واقعی است

ما دو نوع تفکر خلاف واقع داریم:

تفکر  خلاف واقع پایین نگر: در این حالت ما به جایگزینی بدتر از آنچه که هستیم می اندیشیم، به عبارت دست کم می اندیشیم. مثل کسانی که در المپیک به مدال برنز می رسند، می گویند که حداقل اش این است که روی سکو قرار گرفتم.

تفکر خلاف واقع بالا نگر: در این حالت ما به این می اندیشیم که اوضاع چطور می توانست بهتر  باشد. در این حالت از عبارت ای کاش استفاده می کنیم. مثل برندگان مدال نقره

دست کم ها باعث می شوند که احساس بهتری داشته باشیم. به عبارتی مایه آرامش و دلخوشی هستند.

اما ای کاش ها بسیار بیشتر از دست کم ها در زندگی مردم نقش دارند. 80% تفکر  خلاف واقع مردم از  جنس ای کاش هاست. به ندرت پیش میاد که ما در حین فکر کردن به گذشته احساس بهتری داشته باشیم.

ای کاش ها حال کنونی ما را خراب می کنند اما در بلند مدت زندگی ما را بهبود می بخشند. پشیمانی در اصل تفکر خلاف واقع بالا نگر است.

سه مزیت پشیمانی:

بهبود تصمیم گیری

  بهبود عملکرد

 عمق بخشیدن به معنا

همیشه وقتی کسی اولین پیشنهاد ما را بدون چک و چونه مو مقاومت می پذیرد خودمان را سرزنش می کنیم که چرا پیشنهاد بالاتری ارائه نکردیم.

پشیمانی باعث بهبود تصیمیم گیری میشه: زیرا اطلاعات زیادی را جمع آوری می کنیم، احتمالات بیشتری در نظر می گیریم. زمان بیشتری صرف می کنیم و محتاطانه قدم بر میداریم.

باخت نزدیک منجر به بر انگیختگی پشیمانی می شود، انسان را به تأمل بر می دارد استراتژی ها را اصلاح و عاقبت به بهبود عملکرد می شود.

افرادی که در باره لحظات مهم زندگی تفکر خلاف واقع دارند، نسبت به افرادی که نگاه منطقی دارند معنای عمیق تری را تجربه می کنند. مثلا زمانی که ما به هر دلیلی از یکی از والدینمان آن طوری که باید و شاید مراقبت نکرده باشیم و از  دنیا رفته باشه پشیمانی باعث میشه که از والد دیگرمان مراقبت بهتری به عمل بیاوریم.

پشیمانی در خصوص شخصیت واقعی خودمان مخرب است. اما در بحث سنجش یک رفتار در شرایط خاص از چیزی که انجام دادیم می تواند سازنده باشد. مثلا فراموشی تولد همسرمان: بجای اینکه خودمان را سرزنش کنیم از یادداشت  نکردن تولد همسرمان پشیمان شویم.

توصیه می کنم مقاله زیر را هم مطالعه کنید

سه باور مخرب که ما را بیچاره می‌کند

انواع پشیمانی:

پشیمانی بنیادی:

ما در بلند مدت از فرصت هایی  که غنیمت نشمردیم بیشتر پشیمان می شویم تا فرصت هایی که استفاده  کردیم.

پشیمانی بنیادی از ناتوانی ما در آینده نگری و وظیفه شناسی نشأت می  گیرد. ای کاش  فلان کار را کرده بودم. مثلا پس انداز نکردن، بی توجهی به سلامت

این نوع پشیمانی زمان محور است یواش یواش و بعد یهویی خودشان را نشان می دهد

انتخابات کوچک در خورد و خوراک، ورزش روزانه، مطالعه و کار به مرور زمان سود و زیان وحشتناکی به بار  می آورد.

پشیمانی بنیادین در افراد مسن شایع تر است چون زمان می برد تا ضعف های بنیادین گسترش یابد و شناخته شود.

پشیمانی برآمده از جسارت:

ما محتاطانه  عمل می کنیم و ندایی بر می آید که ای کاش ریسک کرده بودم. درد پشیمانی برآمده از جسارت در سوال چی میشد اگر است. ای کاش حرف دلم را بهش گفته بودم، ای کاش جرأت کرده بودم و میگفتم که بهش علاقه دارم.

یادمان باشد که افراد در گذر زمان از بی عملگی بیشتر پشیمان می شوند تا اعمالشان. چون وقتی دست به عمل می زنیم از آنچه پیش می آید آگاهیم، پیامد اعمالمان را می بینیم. به عبارتی عواقب اعمال ما مشخص، صریح و محدودند. اما عواقب بی عملگی کلی، انتزاعی و بی انتهاست.

پشیمانی اخلاقی:

این نوع پشیمانی حسرت ای کاش کار درست را انجام داده بودم است.

کار اشتباهی انجام داده اند که آرزو می کردند که ای کاش انجام نداده بوم. این نوع پشیمانی تنها ده درصد از موارد را در بر میگیرد.

پشیمانی ارتباطی:

این بزرگترین نوع پشیمانی است. روابطی که قطع شده یا نا تمام مانده است. ای کاش کار ارتباط برقرار کرده بودم.

این  پشیمانی خودش به دو نوع تقسیم می شود.

در های بسته:  دیگه کاری از دستمان بر نمی آید

در های باز: کاری از دستمان بر میاد اما تلاش زیاد می طلبد.

پشیمانی ارتباطی اثر عمیق تری بر جای میزاره زیرا احساس تعلق ما را تهدید می کند.

تحقیق رابرت والدینگر که حدود 80 سال طوش کشید نشان داده که روابط صمیمانه بیش از پول و شهرت افراد را شاد نگه می دارد.

چکار میشه کرد:

دو روش جهت تغییر پشیمانی برآمده از عمل: گام اول: جبران کنید       گام دوم: تبدیل به دست کم

آدم ها تمایل دارند تا پشمانی های برآمده از عمل خنثی کنند تا بی عملگی. به عبارتی آنچه را کرده اند ترمیم کنند نه آنچه که نکرده اند.

دست کم ها باعث بهبود عملکرد ما نمیشود اما کمک می کند اکنون را دوباره ارزیابی کنیم.

بهترین پاسخ احتمالی به پشیمانی ها، استفاده از آن برای بهبود آینده است.

اگر با یکی از چهار پشیمانی اصلی سر و کار دارید، خودتان را در نقطه خاصی از آینده تصور کنید و از خودتان بپرسید کدام انتخاب می تواند جای پای تان را سفت کند، بهتان احتمال ریسک بدهد، کمکتان کند کار درست را انجام دهید، یا با دیگرای رابطه برقرار کنید.

 

دیدگاهتان را بنویسید