5 عامل کلیدی در ایجاد مهارت

آیا تا به حال پیش آمده که بخواهید یک مهارت را در خودتان ایجاد کنید ولی نتوانستید؟
چرا بعضی از افراد در زمینه های مختلف مهارت های گوناگونی دارند ولی بعضی ها مهارت آنچنانی ندارند؟
یا پیش اومده که بخواهید که یک کار را فرا بگیرید اما احساس عجز و ناتوانی بکنید؟
افراد حرفه ای چطور در کارهای مختلف ماهر می شوند؟
مهارت واژه ای است که معمولا تعاریف گوناگونی دارد
و با توجه به استفاده گسترده از آن ما کمتر به فکر تعریف این واژه افتاده ایم
یکی از ساده ترین و کاربردی ترین تعاریف این است:
مهارت یعنی ترکیبی از آموزش رسمی، آموزش غیر رسمی و تجربه است که ما به دست می آوریم
فاکتورهای کلیدی جهت ایجاد مهارت
زمان
یکی از مهمترین فاکتورهای ایجاد هر نوع مهارتی زمان است.
ما باید از قبل مشخص کنیم که آیا به اندازه کافی زمان داریم که به ایجاد این کار اختصاص بدهیم یا نه
و در صورت داشتن زمان کافی آیا به خودمان به اندازه کافی زمان می دهیم تا بتوانیم این مهارت را فرا بگیریم یا نه.
فرض کنیم که شما می خواهید یک زبان خارجی را یاد بگیرید
اولین قدم جهت این است که بتوانید زمان کافی جهت مطالعه و انجام تکالیف مربوطه داشته باشید
و همچنین به خودتان این فرصت بدهید که جهت این کار نیازدارید که یک زمانی طول بکشد
تا بتوانید در آن مهارت حرفه ای شوید یا به عبارتی صبر و حوصله داشته باشید
و گرنه هیچ وقت چنین مهارتی ایجاد نمی شود.
زمان اولین و مهمترین عامل و فاکتور ایجاد مهارت است
بدون اختصاص زمان هیچ کاری نمی توانیم ماهر بشیم
صبر و شکیبایی در ایجاد
ما معمولا وقتی که می خواهیم یک مهارت را در خودمان ایجاد کنیم انتظارات از خودمان بی جهت بالا می بریم
و انتظار داریم در مدت زمان کوتاهی به آن دست پیدا کنیم و وقتی که می بینیم با انتظاراتمان در تطابق نیست
کار را رها می کنیم و فکر می کنیم استعداد کافی جهت این مهارت را نداریم
در حالی که این انتظار بیجا و برآورد نادرست از این مراحل ایجاد مهارت است که باعث شده خودش را مهارت مربوطه منع کند
داشتن یک مربی کاربلد
وقتی که بخواهیم یک مهارت در خودمان ایجاد کنیم
باید از اصول و روش های آن آشنا باشیم یا به عبارتی قلق های آن را بلد باشیم
وگرنه یا آن کار را یاد نمی گیریم یا اشتباه یاد می گیریم
مثلا زمانی که می خواهید رانندگی یاد بگیری اگر یک مربی نداشته باشید که به شما آموزش بدهد
که هر کدام از این پدال ها چه کارایی دارد و چه زمانی باید استفاده کنید شما مهارت رانندگی را فرا نمی گیرید
یا اگر این اتفاق بیفتد تبعات ناخوشایندی می تواند داشته باشد
البته این نکته باید ذکر گردد که لزوما کسی که خودش آن مهارت را بلد باشد نمی تواند یک مربی خوب و کاربلد باشد
مثلا کسی که فوتبالست خوبی بوده باشد لزوما نمی تواند مربی خوبی هم باشد
باز خورد گرفتن
ما زمانی که می خواهیم یک مهارت یاد بگیریم لازمه اش این است که از آن به شیوه اصولی بازخورد بگیریم
فرض کنید که شما می خواهید زبان انگلیسی را یاد بگیرید
و پیش خودت فکر می کنید که به اندازه کافی می توانید از عهده کارهاتون بر بیایید
ولی تا زمانی که در یک شرایط باز خورد مانند آزمون دادن قرار نگیرید
نمی توانید از نقاط قوت و ضعف خود آگاه بشید یا به عبارتی نمی دونید که چند مرده حلاجی اید.
البته یادمان باشد این بازخورد باید از طرف کسی باشد که کار بلد است نه اینکه هر کسی که دلش خواست بازخورد بدهد چون ممکن است که خود آن فرد هم اشتباه کند
مقاله چهار گام بنیادین در ساخت عادت را هم مطالعه کنید
کوچک کردن آن مهارت در شروع
چیزی که اغلب افراد در ایجاد هر نوع مهارت استفاده می کنند
این است که خیلی اوقات یک کار بزرگی را انتخا ب می کنند و با همان هم شروع می کنند و وقتی که می بینند که نمی توانند به آن برسند سرخورده و ناامید می شوند و آن را رها میکنند
چون زمانی که یک کار بزرگ باشد مغز ما مقاومت می کند بنابراین یا آن ;کار را شرووع نمی کنیم
یا اینکه بعد از مدتی آن را رها می کنیم چون آن را فرا تر از توانمان می دانیم
پس لازمه کسب هر مهارت این است که آن را به بخش های کوچک تقسیم کنیم
مقاله کارها و اقدامات کوچک چه اثری در زندگی ما دارند را هم مطالعه کنید
مثلا فرض کنید که می خواهید زبان انگلیسی را یاد بگیرید شما باید ابتدای کار آن را به بخش های کوچک تقسیم کنید مثلا ابتدا هر روز به مدت 5 دقیقه به یک فایل صوتی یا ویدئویی گوش کنید
و به تدریج آن را گسترش بدهید تا به عبارتی عادت مربوطه در خودمان ایجاد کنیم تا سختی کار را کم کنیم
دیدگاهتان را بنویسید